محل تبلیغات شما



یک لحظه بود عاشق شدن. ____________________________ آن لحظه که چشمهایت شد تمام دنیای من دستهایم بی تابانه یکی شدنمان را می طلبد همسر مهربانم نفس هایت جان می بخشد به جان من دوستت دارم زیباترین حادثه زندگیم چهارشنبه_16 دی ماه_
شاید همین حوالی تو هم درون من در سفری کسی چه می داند؟!! چه توهمی زیبایی ست نه صبر کن !! شاید هم نه ، واقعیتی لمس شدنی ست . به بند نمیکشم تورا رها باش و بنگر به ابدیتی که با توام جاری باش تا باشم نگه ام دار مثل یک برگ که در آماج تند بادها به تن درخت چسبیده بگذار دستانت بوی شکوفه های سیب دهد. راستی اسفند آمد اری اسفند امد با حضور سبز یگانه ات دیگر اسفندی بد طعم نیست تو خوب نقطه چین ها را پر کرده ای
چه خبر ؟ چقدر میون تمام روزمره گی هامون اینو از خودمون میپرسیم وچقدر خوش خیالانه فکر میکنیم میتونیم در این جمله ی کلیشه ای تمام حرفهای وجودمونو بریزم تو قالب یه جمله سلامتی خبری نیست درحالی که خیلی خبرهاست دلی این وسط تنگ شده قلبی تندتر از همیشه تپیده کسی رنجیده در کسری از ثانیه کسی سرنوشتش تغییر کرده برای یه لحظه اینده ای درخشان تر شده وگاهی اتفاق های ناخواسته ی عظیمی رخ داده که بی خبریم از آن .
خستگی ات از راه دور هم نفس تمام محبتم را بند می اورد انقدر دلتنگی بر قلبم فشار آورده که یارای آرام کردنش را ندارم صدایت نوای عجیبی دارد گویا گوشهایم تشنه اند برای بلعیدن یکباره حرفهایت در کدام کتاب ناطق نوشته اند دلتنگی را خاموش باید کرد؟!! میشناسی مرا اگر سکوت کنم یعنی عزیز من، خوب نیستم صبوری ، صبوری ، صبوری از کجا آمده این واژه آغازین به صاد. نمیدانم گاهی . شاید نه نه نه امکان ندارد

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پرواز تا خدا